جدول جو
جدول جو

معنی سامان شناس - جستجوی لغت در جدول جو

سامان شناس
(دَ / دِ)
عاقبت اندیش:
زنی کاردان است و سامان شناس
نداند کسی سیم او را قیاس.
نظامی.
رجوع به سامان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ نِ / نَ)
درمان شناسنده. شناسندۀ درمان. متخصص در اصول تداوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
طبيب الأورام
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
Oncologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
oncologue
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
онколог
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
אונקולוג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
سرطان کے ماہر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
অঙ্কোলজিস্ট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
นักมะเร็งวิทยา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
mtaalam wa saratani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
腫瘍学者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
ahli onkologi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
종양학자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
Onkologe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
oncoloog
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
oncólogo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
oncologo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
oncologista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
肿瘤学家
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
onkolog
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
онколог
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرطان شناس
تصویر سرطان شناس
ऑन्कोलॉजिस्ट
دیکشنری فارسی به هندی